زینبِ مهدی(سلام الله علیهما)
سرود باد
غزل خوانی بلبل بر سر شاخه
چراغانی آسمان در شب میلاد
نشاط سبزه و گل
و بزمی در زمین برپاست .
گل افشانید ؛
نیک پای کوبید ؛
اله العالمین اکنون
به حکم حکمت و دانش
به فضل و رحمت و بخشش
بفرمود تا زمین بر خود
نشانی از صبر خداوند جلیلش را به خود بیند .
قدمگاهی است اینجا ؛
تمام نافه های زمینی
با تمام عطرهای آسمانی بپیوستند ،
و بویی خوش
وجود عالم هستی را
سزاوار قدمهای اسوۀ صبر و تحمل کرد .
چگونه گویم که آمد در همین لحظه؟
و از من برنیاید بار توصیفش ؛
همین بس تو را گویم
کسی آمد
که گر او نمی آمد ،
هم اکنون چشم بر آسمان نمی انداختیم و
نمی دیدیم :
سرود باد
غزل خوانی بلبل بر سر شاخه
چراغانی آسمان در شب میلاد ...
و شاید هم
امید آمدن را
و لذت از انتظاری به غایت جان افروز
به دیده قطرۀ آبی و
به دل ناله و آهی
به همراه نگاهی دوخته
به تنگ غروبی در شب جمعه ...
کسی آمد
وز آمدنش نیز
کسی دیگر در راه است ،
که می آید ...
و من دانم
و تو دانی
و او داند
که می آید. . .
